کد مطلب:317876 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:478

قاصدکهای عاشق
شمیم دل نوازی سراسر خانه موسی را فرا گرفته ، خنكهای نسیم حضور فرزندی الهی كه امروز خانه ساده و بی ریای امام را جلا داده ؛ د رهوا جاری است . شادی ، لبخند و مهرورزی واژه هایی است كه با آمدن این نور رسیده روح دیگری یافته اند . وقتی غنچه لبخند روی لبهای زیبایش می شكوفد امام موسی كاظم (ع) ، خاتون دو عالم حضرت نجمه و امام رضا (ع) سراسر شادی و شور می شوند .

آنچه بیش ازهمه جلوه گری می كند نگاههای معصومانه فاطمه به برادرش رضااست . در برخورد چشمهای رضا با صورت زیبا و دوست داشتنی فاطمه لبخندی جریان دارد كه زیباترین تغزل عالم است . عشق در نگاههای ملكوتی این دو معنا می یابد و دلدادگی در خنده های برادرانه رضا تجلی دارد فاطمه را به آغوش می كشد و پیشانی اش را بوسه باران محبت می كند و فاطمه تمام این خوبیها را با یك لبخند پاسخ می دهد .

آنچه در وجود این دو جاری است همان محبت و عشقی است كه زینب (س) و حسین (ع) را شیدا كرده بود . فاطمه و رضا دو بال ملكوتی نجمه اندكه بیشتر ازهمه به چشمهای خویش ایمان داشتند .

آنچه از برگهای تاریخ می توان دریافت رابطه عمیق و عاشقانه این دو برادر و خواهر است . تا آنجا كه وقتی امام رضا (ع) به امر خلیفه به سرزمین ایران هجرت كردند دل نازك خواهر تاب فراق برادر را نیاورد و راه ایران را پیش گرفت .

فاطمه شب ها با ستاره ها از خوبیهای رضا (ع) می گفت و روز تمام دلدادگی خود رابه قاصدكهای عاشق می سپرد تا به رضا (ع) برسانند.

روزها و شبهای پرخطر سفر برایش آسان می نمود چرا كه دیدار محبوب ، امید قلب و برادر عزیزش را در انتهای سفر امید داشت و به این امید آنچنان خرسند بود كه تمام سنگینی سفر بر شانه هایش سبك می نمود . شوق دیدار برادر در قنوتهایش تجلی داشت ، و نمازش از عطر حضور رضا پر بود . وقتی به سجده می رفت زیارت امام خویش را آرزو می كرد .

روزهای سفر دیر به شب می انجامید و مسافت حجاز تا طوس چقدر طولانی تر شده بود ، چشمان معصومه (س) در طول سفر همچنان افق را می كاوید تا كدامین روز از راه برسد و انوار تابناك برادر را در خویش پنهان داشته باشد . كاروان همچنان به سوی طوس در حركت بود و هر روز قاصدكهای عاشق پیغام معصومه را برای برادرش رضا بر بالهای باد می بردند ...